«جایگاه پژوهش در قرآن کریم»
قسمت پنجم:
ضرورت و اهمیت پژوهش در قرآن
در قرآن کریم بر ضرورت و اهمیت تحقیق و شناخت در پرتو پژوهش، درآیات متعددی تاکید شده است و همواره انسانها را به تحقیق وپژوهش تشویق مینماید. مانند آیة 9 سورة زمر: «قُل هَل یستوی الذین یعلمون والذین لا یعلمون؛ بگو ای رسول آنان که اهل علم ودانشند با مردم جاهل نادان یکسانند؟».
از نظر قرآن کریم پذیرش اصول اعتقادی در اسلام باید از روی تحقیق باشد و انسان موظف است بر اساس تحقیق و پژوهش مسیر سعادتمندی خود را بدست آورد. در احادیث متعددی نیز به این مسأله مهم اشاره گردیده است. مانند این حدیث مشهور از قول رسول اکرم(ص): «اطلبوا العلم و لو بالصین فان طلب العلم فریضة علی کل مسلم؛ دانش و تحقیق را فرا گیرید اگرچه در کشور چین باشد; زیرا فراگیری علم بر هر فرد مسلمانی واجب است».
و یا در حدیث دیگری از پیغمبر گرامى اسلام(ص) مىخوانیم: «لا خیر فى العیش الا لرجلین عالم مطاع او مستمع واع؛ زندگى جز براى دو کس فایده ندارد: دانشمندى که نظرات او اجرا گردد، و دانشطلبانى که گوش به سخن دانشمندى دهند».[[1]]
همانطور که از بررسی احکام اسلامی بر میآید، بدون شک انسان امروز از نتایج تلاش، مطالعه و پژوهشهای انسان دیروز استفاده میکند و انسان فردا چشم به مطالعه و تجربه انسان امروز خواهد داشت. لذا میتوان چنین گفت که در نظام آفرینش مبنای هر کار تحقیقی، تجربه کردن واقعیات زندگی، کشف روابط بین اجزا و عناصر آن، کسب شناخت علمی بیشتر و بهتر از آن و سرانجام رسیدن به واقعیات نوین در این عالم هستی می باشد، واقعیاتی که تا دیروز بر انسان مخفی و پوشیده بوده است.
با این توضیحات، تحقیق و پژوهش را میتوان عنصر نجات دهنده انسان و عامل رشد و تکامل و دست یافتن وی به زندگی آرمانی رو به تعالی دانست.
شناخت واقعیتها و ارایه راهحلهای منطقی و علمی در فرآیند پژوهش، امروزه دانشمندان را بر آن داشته است که برای فعالیتهای پژوهشی و تحقیقی سرمایهگذاری قابل توجهی کنند. مهمترین وظیفه پژوهشگران ارایه راهکار و پاسخ دادن به سوالات مجهول پایانناپذیر است و هر چه دامنه شناخت بیشتر شود، تعداد سوالات نیز به تناسب افزایش خواهد یافت.
پژوهشگر موفق از دیدگاه اسلام و قرآن، کسی است که زوایای تاریک و مبهم زندگی را برای دسترسی آسان انسان و برخورداری از رشد و تعالی فراهم میکند. در حقیقت پژوهشگری زاییدهی پرسشگری بوده و پرسشگری از طرف خداوند باری تعالی در فطرت و ذات انسان به ودیعه گذاشته و نهادینه شده است.
اهمیت تحقیق و پژوهش باید برای آحاد مردم و به خصوص جوانان روشن شود که ملتهای توسعه یافته بر اساس تحقیق و پژوهش در رشتههای مختلف به پیشرفت و توسعه دست یافتهاند.
آیات قرآنی که دلالت بر ضرورت و اهمیت تحقیق و شناخت مینماید بر اساس نحوة دلالتشان به چند دسته تقسیم میشوند:
-
الف ـ تشویق به فراگیری؛ مانند آیه 9 سوره زمر
«أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیْلِ ساجِداً وَ قائِماً یَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ یَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لا یَعْلَمُونَ إِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْباب»(زمر/9). بگو ای رسول آنان که اهل علم ودانشند با مردم جاهل نادان یکسانند؟ خردمندان متذکر مطلبند.
در آیه فوق از سه گروه سخن به میان آمده: عالمان و جاهلان و اولو الالباب.
در حدیثى از امام صادق(ع) در تفسیر این سه گروه مىخوانیم: «نحن الذین یعلمون و عدونا الذین لا یعلمون، و شیعتنا اولو الالباب؛ مائیم عالمان و دشمنان ما جاهلانند و شیعیان ما اولو الالباب هستند».[[2]]
روشن است که این تفسیر به عنوان بیان مصداقهاى واضح آیه است و عمومیت مفهوم آیه را نفى نمىکند.
علم وآگاهی و دانش انسان را از این که به خطا و اشتباه افتد و مسیر خویش را گم کند باز میدارد. باید خاطر نشان کرد که تنها آیات قرآن را با صدای خوش تلاوت کردن کافی نیست، بلکه باید به معنا و مفاهیم آیات و تفسیر صحیح و شناخت موارد و مصداقهای عملی آیات نیز آگاهی و شناخت پیدا کرد تا بتوان راه حق و حقیقت را از گمراهی وضلالت تشخیص داد.
در حدیثى آمده است: « امیر مؤمنان على ع شبى از مسجد کوفه به سوى خانه خویش حرکت کرد در حالى که کمیل بن زیاد که از دوستان خاص آن حضرت بود او را همراهى مىکرد، در اثناء راه از کنار خانه مردى گذشتند که صداى تلاوت قرآنش بلند بود، و این آیه را «أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیْلِ ...» با صداى دلنشین و حزین مىخواند، کمیل در دل از حال این مرد بسیار لذت برد، و از روحانیت او خوشحال شد، بىآنکه چیزى بر زبان براند، امام ع رو به سوى او کرد و فرمود: سر و صداى این مرد مایه اعجاب تو نشود او اهل دوزخ است! و به زودى خبر آن را به تو خواهم داد! کمیل از این مساله در تعجب فرو رفت، نخست اینکه امام ع به زودى از فکر و نیت او آگاه گشت و دیگر اینکه شهادت به دوزخى بودن این مرد ظاهر الصلاح داد، مدتى گذشت تا سرانجام کار خوارج به آنجا رسید که در مقابل امیر مؤمنان ع ایستادند و حضرت با آنها پیکار کرد در حالى که قرآن را آن گونه که نازل شده بود حفظ داشتند، امیر مؤمنان على ع رو به کمیل کرد، در حالى که شمشیر در دست حضرت بود و سرهاى آن کافران طغیانگر بر زمین افتاده بود، با نوک شمشیر به یکى از آن سرها اشاره کرد و فرمود: اى کمیل! أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیْلِ، یعنى این همان شخصى است که در آن شب تلاوت قرآن مىنمود، و حال او اعجاب تو را برانگیخت. کمیل حضرت را بوسید و استغفار کرد».[[3]]
-
ب ـ توبیخ کاهلان و جاهلان؛ مانند آیة 185 سورة اعراف
«أوَ لَمْ یَنْظُرُوا فی مَلَکُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَیْءٍ وَ أَنْ عَسى أَنْ یَکُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَیِّ حَدیثٍ بَعْدَهُ یُؤْمِنُون» (اعراف/185).
در این آیه به مطالعه عالم هستى، آسمانها و زمین، دعوت مىکند و مىگوید: «آیا در حکومت آسمانها و زمین و مخلوقاتى که خدا آفریده از روى دقت و فکر نظر نیفکندند» تا بدانند این عالم وسیع آفرینش با این نظام حیرتانگیز بیهوده آفریده نشده و هدفى براى آن بوده است، و دعوت پیامبر(ص) در حقیقت دنباله همان هدف آفرینش، یعنى تکامل و تربیت انسان است.
نظر افکندن در نظام شگرف این عالم هستى که پهنه ملک و حکومت خداوند است، هم نیروى خدا پرستى و ایمان به حق را تقویت مىکند، و هم روشنگر وجود یک هدف مهم در این عالم بزرگ و منظم است، و در هر دو صورت، انسان را به جستجوى نماینده خدا و رحمتى که بتواند هدف آفرینش را پیاده کند مىفرستد.
سپس براى اینکه آنها را از خواب غفلت بیدار سازد مىفرماید: «آیا در این موضوع نیز اندیشه نکردند که ممکن است پایان زندگى آنها نزدیک شده باشد، اگر امروز ایمان نیاورند، و دعوت این پیامبر را نپذیرند، و قرآنى را که بر او نازل شده است با اینهمه نشانههاى روشن قبول نکنند، به کدام سخن بعد از آن ایمان خواهند آورد»؟ (وَ أَنْ عَسى أَنْ یَکُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَیِّ حَدِیثٍ بَعْدَهُ یُؤْمِنُونَ).
یعنى اولا چنان نیست که عمر آنها جاودانى باشد، فرصتها به سرعت درگذرند و هیچکس نمیداند فردا زنده خواهد بود یا نه، پس با این حال امروز و فردا کردن و مسائل را پشت گوش انداختن هرگز کار عاقلانهاى نیست.
ثانیا اگر آنها به این قرآن با اینهمه نشانههاى روشنى که در آن از خداست ایمان نیاورند آیا در انتظار کتابى از این برتر و بالاترند؟ آیا ممکن است به گفتار و سخن و دعوت دیگر ایمان بیاورند؟[[4]]
-
ج ـ تعظیم عالمان؛ مانند آیات ذیل
-
«وَ مِنَ النَّاسِ وَ الدَّوَابِّ وَ الْأَنْعامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ کَذلِکَ إِنَّما یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ إِنَّ اللَّهَ عَزیزٌ غَفُورٌ» (فاطر/28). از انسانها و جنبندگان و چهار پایان نیز افرادى آفریده شده که رنگهاى متفاوتى دارند، آرى مطلب چنین است، تنها بندگان عالم و دانشمندند که از خدا مىترسند، همانا خداوند عزیز و غفور است.
آرى از میان تمام بندگان، دانشمندانند که به مقام عالى خشیت یعنى«ترس از مسئولیت توأم با درک عظمت مقام پروردگار» نائل مىگردند، این حالت «خشیت» مولود سیر در آیات آفاقى و انفسى و آگاهى از علم و قدرت پروردگار، و هدف آفرینش است.
از این جمله ضمنا این نتیجه به خوبى گرفته مىشود که عالمان واقعى آنها هستند که در برابر وظائف خود احساس مسئولیت شدید دارند و به تعبیر دیگر اهل علمند نه سخن چرا که علم بىعمل دلیل بر عدم خشیت است، و صاحبان آن در آیه فوق در زمره علماء محسوب نیستند.
-
«یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنکُمْ وَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْعِلْمَ دَرَجَاَت» (مجادله،11) خداوند کسانی را که ایمان آوردهاند و کسانی را که علم به آنان داده شده درجات عظیمی میبخشد.
از آیه فوق به خوبی استفاده میشود که آنچه مقام آدمى را نزد خدا بالا مىبرد، دو چیز است: 1- ایمان، 2- علم. زیرا آگاهی و شناخت است که به عمل و ایمان انسان ارزش میدهد.
-
د ـ ذم تقلید؛ مانند آیة 3 سورة حج
«وَ مِنَ النَّاسِ مَن یُجَـَدِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ یَتَّبِعُ کُلَّ شَیْطَـَنٍ مَّرِیدٍ؛ (حج/3). گروهی از مردم، بدون هیچ علم و دانشی به مجادله دربارة خدا بر می خیزند؛ و از هر شیطان سرکشی پیروی میکنند».
آیه فوق از دو جمله تکیل شده است. خداوند اعلی در جمله اول مىگوید: آنها بدون علم و دانش و صرفا از روى تقلید و تعصب و هوا پرستى به مجادله در باره خدا و قدرت او برمىخیزند، و جمله دوم مىگوید: کسى که دنبال علم و دانشى نیست طبیعى است که از هر شیطان طغیانگرى پیروى مىکند.
[1]- « کافى» جلد اول باب صفة العلم و فضله، حدیث 7.
[2]- تفسیر مجمع البیان" ذیل آیات مورد بحث.
[3]- تفسیر نمونه، ج19، ص: 398.
[4] - همان، ج7، ص: 39