مقام علمی «محمد بن محمد بن نعمان» معروف به «شیخ مفید» و اثبات ولایت حقه علی(علیه السلام)

 روزى قاضى عبد الجبار معتزلى یکى از بزرگان اهل سنت و دانشمندان نامى در علم اصول و کلام در مجلس درس خود نشسته بود و دانشمندان شیعه و سنى در مجلس او حاضر بودند شیخ مفید که در آن موقع مجتهد شیعه و قاضى عبد الجبار نام او را شنیده ولى تا آن روز او را ندیده بود به مجلس وى در آمد و دم در صف نعال بنشست.

پس از لحظه‏ اى رو بقاضى کرده گفت: اگر اجازه دهى سؤالى است در حضور این دانشمندان بپرسم؟ قاضى گفت: بپرس، **>مفید گفت: این حدیثى که شیعه روایت کنند که پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم در روز غدیر فرمود: «من کنت مولاه فعلىّ مولاه» صحیح است یا شیعه آن را ساخته‏ اند؟ قاضى گفت:صحیح است، مفید گفت: مقصود از «مولى» چیست؟ قاضى گفت: مقصود اولویت و آقائى است، مفید گفت: اگر چنین است پس این همه اختلافات و دشمنیها میان شیعه و سنى براى چیست؟

قاضى گفت: اى برادر این حدیث (یعنى حدیث غدیر) روایت است (و چیزى است که نقل شده) ولى خلافت ابو بکر درایت و امرى مسلم است و مردم عاقل بخاطر روایتى درایت را ترک نمیکنند.

مفید از این سؤال صرف نظر کرده فرمود: چه میگوئید: در این حدیث که پیغمبر بعلى علیه السّلام فرمود: «یا على حربک حربى و سلمک سلمى» (یعنى جنگ با تو جنگیدن با من است و صلح و سازش با تو صلح با من است)؟ قاضى گفت: این حدیث صحیح است! مفید گفت: با این حدیث در باره اصحاب جمل (که با امیر المؤمنین جنگ کردند) چه میگوئید و بنا بگفته شما باید کافر باشند؟ قاضى گفت: اى برادر آنها توبه کردند، مفید فرمود: جناب قاضى جنگ جمل درایت و امرى مسلم است ولى توبه کردن آنها روایت و شنیدنى است، و خود شما لحظه‏‌اى پیش گفتى: مردم عاقل بخاطر روایت ترک درایت نمى‌‏کنند؟!.

قاضى سخت در جواب فروماند و متحیر گردید و نتوانست پاسخى بگوید، ساعتى سر بزیر انداخته آنگاه سر برداشته گفت: تو کیستى؟ مفید فرمود: خادم شما محمّد بن محمّد بن نعمان هستم، قاضى برخاست و دست شیخ مفید را گرفته بر جاى خود نشانیده بدو گفت: «أنت المفید حقّا» (یعنى بحقیقت که توئى مفید).

علماى مجلس از این رفتار قاضى سخت رنجیده خاطر شده و همهمه در میانشان افتاد، قاضى رو به آنها کرده گفت: اى فضلاء و اى دانشمندان دین این مرد مرا ملزم و محکوم نمود و من پاسخى ندارم به سؤال او بدهم اگر شما پاسخى دارید بگوئید تا از آنجائى که نشسته برخیزد و بجاى خویش بنشیند؟! کسى نتوانست پاسخ او را بدهد.

این خبر که بگوش عضد الدوله دیلمى رسید مفید را خواسته و جریان را از او پرسید، سپس دستور داد مرا مرکوبى مخصوص باقلاده زرین و جبّه و دستارى نیکو و صد دینار اشرفى و یک بنده بدو دادند و براى هر روزه ده من نان و پنج من گوشت براى منزل مفید حواله داد.

__________________________________________________

 (1) مجموعه ورام ج 2 ص 302 ط طهران.

ارشاد-ترجمه رسولى محلاتى ،مقدمه،ص:17

 «مجالس المؤمنین، مجلس پنجم، ص 200-201. ».