رسالت رسانه در عزاداری ها به ویژه عاشورا

صدا و سیما به عنوان گسترده ترین رسانه ی جمعی در رشد ارزش های مذهبی نقش ویژه ای دارد. البته رسیدن به این هدف به تعمیق ارزش های مذهبی در جامعه به کارشناسی و بهره گیری از ابزارهای مناسب نیاز دارد. رسانه می تواند با پرداختن به ارزش های اصیل مذهبی سبب رشد و تعالی این ارزش ها در سطح افکار عمومی جامعه گردد. همچنین می تواند به پالایش ضد ارزش هایی بپردازد که گاه به دلیل غفلت اجتماعی به عنوان ارزش در دید مردم جای گرفته است.

به جرات می توان گفت خطر این ضد ارزش ها بسی جدی تر و بزرگ تر است؛ زیرا با گذشت زمان، نوعی یکسان نگری در جامعه پدید می آید و این ضد ارزش ها را در ردیف معارف اسلام قرار می دهد. پس رسالت خطیر رسانه ی صداو سیما آن است که باید با شناساندن این ارزش ها و ارزش نماها به پالایش فرهنگ عمومی مردم بپردازد. هم چنین رسانه وظیفه دارد ارزش های فراموش شده ی اجتماعی را از حالت خمودگی بیرون آورد و سیری تکاملی به آن ببخشد؛ زیرا پی آمدهای بسیار سازنده ای برای جامعه باقی خواهد گذاشت. برای نمونه به ارزش هایی بر می خوریم که در زمان پیروزی شکوه مند انقلاب اسلامی و دوران دفاع مقدس، اثر فزاینده ای در پیوند اجتماعی داشتند، ولی اکنون با رکود یا حتی افول و استحاله ی آنها رو به رو هستیم. صدا و سیما می تواند در این زمینه، سهم مهمی داشته باشد.
امروزه برای همه ثابت شده که رادیو و تلویزیون افزون بر آن که ابزاری برای سرگرمی افراد جامعه هستند، وسیله ی مناسبی برای پرورش اندیشه ها و بارور کردن امور معنوی جامعه به شمار می آیند. پس باید از این ابزار به عنوان بهترین وسیله ی رشد معنوی نسل جوان بهره برد؛ زیرا آنان سرمایه های علمی و معنوی فردای ایران را تشکیل می دهند و هر گونه آسیب پذیری این نسل، بر استحکام بنیان های اجتماعی آینده اثر می گذارد. اکنون که تلویزیون گوی سبقت را از دیگر رسانه ها ربوده است، انتظار می رود از این فرصت به درستی بهره گیرد و با ایجاد جذابیت در برنامه های اعتقادی و فرهنگی خود، نگرش مخاطبان را تغییر دهد. رسانه می تواند با بهره گیری از جذابیت، مخاطبان را در پای برنامه ها میخ کوب کند و احساس ویژه ای را در آنان پدید آورد. پس شایسته است از این جذابیت ها در برنامه های مذهبی نیز استفاده کنیم و تنها طنزهای تلویزیونی یا سریال های خانوادگی پر طرف دارترین برنامه های تلویزیون نباشد.
نهضت خونْ رنگ عاشورا، فرهنگ اصیل و میراثی گران بها است که همه ی ارزش های مورد نیاز یک جامعه ی ارزش گرا را به صورت ذاتی در خود دارد. این فرهنگ متعالی، به خوبی می تواند وجود تشنه ی بشریت را از انوار الهی سیراب سازد. نهضت عاشورا فرهنگی مترقی است که در روح و جان بشریت رخنه کرده است. این فرهنگ بدون این که به جاذبه های عرضی احتیاج داشته باشد، به طور فزاینده ای دل ها را سوی خود جذب می کند. فرهنگ عاشورا به قدری زلال و شفاف است که حصارهای جغرافیایی را در هم می شکند و هر انسان آزاد اندیش را مبهوت خود می سازد. عاشورا تمدنی شگرف است که به خودی خود زیباست و به ذایقه ی هر دل حقیقت جویی شیرین است. عاشورا، سرچشمه ی پایان ناپذیری است که کشتی شکسته ی سرگردان بشر را در طول اعصار به ساحل نجات و فلاح رسانیده است.
عاشورا، خشکی نجات در دریای طوفان زده ی تاریخ است که نگاه ناخداهای گشمده در این اقیانوس ژرف را به خود معطوف کرده است. گاندی، ناپلئون و هر انسانی که به انسانیت می اندیشد، می تواند از سبوی عاشورا بنوشد.
ناپلئون بناپارت در مستی جهان گشایی های خویش، فروتنانه به قدرت خود تلنگر می زند و اعتراف می دارد:
ما باید برای برپایی یک همایش اجتماعی یا سیاسی، ده ها هزار کارت چاپ کنیم و با چه زحماتی آن کارت ها را به اشخاص برسانیم. از این گذشته، از میان آن ده هزار نفر تنها هزار نفر حاضر می شوند و کار ناتمام می ماند، ولی مسلمانان و شیعیان با نصب یک پرچم سیاه بر سر در یک خانه، می گویند: ما می خواهیم برای حسین عزیزمان گریه کنیم. ده ها هزار نفر در ظرف دو ساعت در مجلس جمع می شوند و تمام مسایل اجتماعی، سیاسی و مذهبی خود را در مجلس حل و فصل می کنند1.
آری، فرهنگی که تا این اندازه متعالی است و بیگانگان در باره ی آن، این گونه زبان به تحسین گشوده اند، باید به عنوان حربه ای نیرومند در برابر هجوم فرهنگی شرق و غرب به کار گرفته شود که از آن سوی مرزهای سیاه به سوی بوم زیبایی فرهنگ ما می آیند. این فرهنگ به تنهایی می تواند همه ی این اندیشه های زهرآگین را خنثی و رسوا سازد.
باید این فرهنگ را نه تنها برای عزاداری، بلکه برای رسیدن به آرمان های بالاتر و القای روحیه ی عاشورایی زیستن و عاشورایی رفتن، به کار گرفت و با ملموس تر ساختن این آیین، آن را به مقوله ای کاربردی تر تبدیل کرد. اینک فرهنگ عاشورا را در سه محور «اطلاع رسانی»، «تعلقات» و «الگو سازی» بررسی خواهیم کرد.